شش سال بود که در زندان‌ها شکنجه می‌شد...

شش سال بود که او را به بی‌دادگاه‌های مصر می‌کشاندند و پای محاکمات خنده‌دار می‌نشاندند...

شش سال بود که او را به آرامی می‌کشتند...

از شش سال پیش تاکنون وضعیت اسفبار دکتر محمد مرسی لکه‌ی ننگی بر پیشانی مصر با تمام اقشارش بود به استثنای باند جنایتکار حکام بر مصر... این خائنان نه آبرویی برای خود باقی گذاشته‌اند و نه جایی که لکه‌ی ننگ دیگری بر آن بنشیند... مرگ او مایه‌ی ننگ و رسوایی اعراب، مسلمانان و بشریّت است.

وضعیت دکتر مرسی از خیانت توطئه‌گران آل سعود و آل نهیان و تمام کسانی حکایت دارد که در کشتن او سهم داشته‌اند؛ تمام کسانی که دست‌شان به خون مردم مصر و لیبی و یمن و سودان و دیگر انسان‌ها آلوده است. 

وضعیت دکتر مرسی لکه‌ی ننگی است بر پیشانی نخبگان سیاسی مصر که او را به بهایی ناچیز فروختند؛ با فروختن او قانون و دموکراسی را به حرّاج گذاشتند؛ ملّت مصر را به جلاّدان خون‌آشام سپردند و پس از آن برخی به خارج از کشور گریختند و برخی مخفی شدند...

وضعیت دکتر مرسی لکه‌ی ننگی بر رؤسای عربی است که دم فرو بسته‌اند و سکوت مرگبار پیشه کردند. 

وضعیت دکتر مرسی لکه‌ی ننگی بر پیشانی الازهر و شیوخ معمّم آن و شیخ ملقّب به «امام اکبر»! است...

وضعیت دکتر مرسی لکه‌ی ننگی بر مسند فتوای مصر و رئیس آن ملقّب به «مفتی مصر» است که کاری جز امضای اعدام آزادمردان و بی‌گناهان ندارد و به این ترتیب مایه‌ی رسوایی کشور مصر شده است. 

حتّی گروه‌هایی که امروزه از شهامت و وفاداری مرسی می‌گویند، برای مصر رئیس‌جمهوری می‌خواستند که مرسی بالاتر از آن بود. به همین خاطر من از رئیس‌جمهور مرسی نمی‌گویم بلکه از دکتر محمد مرسی استاد دانشگاه، دعوتگر و مربّی، بردبار و شکیبا، کریم و بزرگوار و مجاهد شهید می‌گویم... 

عزیز ما و شهید ما محمّد مرسی امید است که بنا بر وعده‌ی الهی به مقامی سترگ و پاداشی بزرگ دست یابد و با بهترین بندگان خدا محشور گردد: «مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا».

در زمره‌ی كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى‌] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند.